مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال در ضمن معجزات حضرت امام محمد باقر(ع) میگوید: پنجم در آنکه دیوار حاجب آن حضرت نبود از دیدن:
قطب راوندی از ابو الصباح کنانی روایت کرده که گفت روزی بدر سرای حضرت امام محمد باقر علیه السلام شدم و در را کوبیدم کنیز خدمتکار آن حضرت که پستان برجستهای داشت بر در سرای آمد پس دست خود را بر پستان او زدم و گفتم به آقای خود بگو که من بر در سرای میباشم، ناگاه صدای مبارک آن حضرت از آخر خانه بلند شد: اُدخُلٍٍ لا اُمّ لَکَ داخل شو مادر ترا مباد. پس بسرای داخل شدم و گفتم بخدای سوگند که این حرکت از روی ریبه نبود و من در این کار مقصدی نداشتم مگر زیاد شدن یقینم، فرمود راست گغتی، اگر گمان برید که این دیوارها حاجب و حائل میشود دیدگان مارا همچنانکه حاجب میشود دیدگان شما را پس چه فرق خواهد بود بین ما و شما پس بپرهیز از اینکه دیگر مثل این عمل بجای آری.
واضح است که چنین رفتار زشت و زنندهای از چنین شخصی که بر حسب ظاهر روایت از دوستان آن حضرت بوده برای کشف معجزه امام، به هیچ وجه قابل قبول نیست حتی در صورتی که قصد سوء نداشته باشد. شناخت امامان و خصوصیات آنها هم متوقف بر چنین اعمالی نیست. نقل این گونه روایات غیر معقول در کتابهای علمای ما که فراوان هم هست کشف از ساده لوحی و خوش باوری آنها میکند که به دلیل علاقه شدید به این گونه روایات دقت در معانی آنها نمیکردهاند.