در تاریخ آمده که در زمان مأمون شخصی ادعای نبوت کرد و او را مورد انتقادات تند قرار داد مامون گفت این شخص دماغش خشک شده. دستور داد تا او را به آشپزخانه ببرند و جای نرمی در اختیارش بگذارند و با غذاهای خوب و متنوع از او پذیرائی نمایند. بعد از یک ماه او را به مجلس آوردند و از او پرسیدند آیا جبرئیل وحی جدیدی برای تو آورده؟ گفت بلی. گفتند چه دستوری به تو داده؟ گفت جبرئیل میگوید این جائی که تو به دست آوردهای هیچ پیغمبری به دست نیاورده. مبادا از آن خارج شوی.
در اوائل انقلاب اسلامی چپروی بر فضای جامعه غالب بود و مخالفت با سرمایهداری و رفاه و تنعم و خوشگذرانی بر اخلاق و رفتار بیشتر طرفداران انقلاب حاکم بود. رویکرد به مصادرهها هم از همین جا نشئت میگرفت. و در همین راستا بعضی از سردمداران انقلاب به خاطر داشتن ثروت و سکونت در منازل خوب مورد انتقاد قرار میگرفتند. بعد از پذیرش قطعنامه و شروع به کار دولت سازندگی زمینه برای ثروتمند شدن بسیاری از افراد تند چپگرا فراهم شد و تدریجا به رفاه و تنعم و زندگی اشرافی عادت کردند و از اعتراضات و انتقادات خود دست کشیده بلکه حمایت از سرمایهداری را شیوه رفتار و گفتار خود قرار دادند. چنین تغییر رائی با هیچ دلیل و منطق و فلسفه و آیه قرآنی امکان پذیر نبود.