در این ایام که یاس و نومیدی به صورت آزاردهنده رو به افزایش است و رابطه حاکمان با ملت به شدت آسیب دیده و اعتماد عمومی به شدت کاهش یافته و نه تنها نظام جمهوری اسلامی بلکه اصل اسلام هم از اطراف و اکناف مورد هجمات انتقادی قرار گرفته، به یاد این کلام گهربار امام علی(ع) افتادم که در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه آمده.
” و َ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي فَرِيضَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكُلٍّ عَلَى كُلٍّ فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِينِهِمْ فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّةِ فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ الزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ.
وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ وَالِيَهَا أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِي بِرَعِيَّتِهِ اخْتَلَفَتْ هُنَالِكَ الْكَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ وَ كَثُرَ الْإِدْغَالُ فِي الدِّينِ وَ تُرِكَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ فَعُمِلَ بِالْهَوَى وَ عُطِّلَتِ الْأَحْكَامُ وَ كَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ فَلَا يُسْتَوْحَشُ لِعَظِيمِ حَقٍّ عُطِّلَ وَ لَا لِعَظِيمِ بَاطِلٍ فُعِلَ فَهُنَالِكَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ وَ تَعِزُّ الْأَشْرَارُ ”
بزرگترین حقوقی که خدا واجب کرده حقوق حاکم بر ملت و حقوق ملت بر حاکم است. حقوقی است که خدا برای هرکدام آنها بر دیگری واجب نموده و آن را ساختاری برای انسجام جامعه آنها و عزتی برای دین آنها قرار داده.
بنا براین وقتی جامعه اصلاح میشود که حاکمان اصلاح شده باشند و وقتی حاکمان اصلاح میشوند که ملت در خط مستقیمی قرار گرفته باشد.
پس اگر مردم حق حاکم را رعایت کنند و حاکم هم حق آنها رعایت کند، حق در بین آنها نیرومند میشود و دستورات دین اجرا میشود و آثار عدالت نمایان میشود و برنامهها در مسیر هموار شده خود به جریان میافتند. در این صورت است که جامعه اصلاح میشود و امید به دوام حکومت تقویت میشود و دشمنان مایوس میشوند.
ولی وقتی مردم بر حاکم مسلط شوند یا حاکم به مردم ظلم کند در جامعه اختلاف میافتد و آثار ظلم نمایان میگردد و فساد در دین زیاد میشود و راه نیکوکاری متروکه میشود و هرکس به هوای نفس خود عمل میکند و احکام خدا تعطیل میشود و ناهنجاریهای اخلاقی و روانی در بین مردم زیاد میشود. این وضع به جائی میانجامد که فساد و ناهنجاری طوری عادی میشود که هیچ کس به خاطر تضییع حق بزرگی و انجام گناه کبیرهای متعجب نمیشود و احساس نگرانی نمیکند.اینجا است که خوبان خوار میشوند و اشرار نیرومند.