اساتید بزرگ اخلاق و تعلیم و تربیت در باره عفت لسان و طهارت قلب مطالب بسیار ظریف و نغز گفته و نوشته و تدریس و تالیف کردهاند ولی بر حسب ظواهر مکشوفه تا کنون حق و حقیقت در برابر دید بسیاری برهنه نشده و اگر شده برای ما عوامها هویدا نگشت. چون آدمها در این اواخر چیزهای زشت و کریهی کشف کردهاند که اگر چه کمتر کسی اسامی آنها را به زبان گوشتی ادا میکند ولی با کمال تاسف باید اذعان کرد که تقریبا همه آدمیان اسامی آنها را بر زبان قلب خود جاری می سازند و این، فسادیاست بسیار وحشتناک و ویرانگر. سرچشمه این فساد اخلاقی ایناست که بیشتر مردم از بعضی چیزها با خبر شدهاند یعنی با عرض معذرت، هر آدم بالغ میداند که بقیه آدمها چه چیزی دارند و چه چیزی ندارند به عبارت دیگر همه با خبر شدهاند که تفاوت این دسته با آن دسته، تنها به این نیست که اینها ریش و سبیل دارند و صدایشان کلفت است و آنها ریش و سبیل ندارند و صدایشان هم نازک است.
بلکه مشکلات بنیادی و اساسی در جای دیگری است. آنها چیزهائیدارند و اینها چیزهای دیگر گفتن چیزهای آنها قبیح است و گفتن چیزهای اینها اقبح. اینها که جای خود دارد بد تر از اینها چیزی است که هم آنها دارند و هم اینها که اسم آن بسیار زشت تر و چندش آور تر است. یعنی همان چیزی که هر موجودی که دهان داشته باشد باید آن هم داشته باشد و گر نه زنده نمی ماند البته به استثنای فرشتگان و اهل بهشت و به استثنای تمساح. بقیه آدمها در این مسائل اشتراک واقعیت دارند حتی پادشاهان و رئیس جمهورها و وزرا و از همه اینها بالاتر علمای عظام و مراجع تقلید دامت ظلالهم و همه مقدسات و مقدسین عالم از پدر بزرگ و مادربزرگ ما همه آدمیان تا آخرین نفر از اولاد ذکور و اناث آنها. اگر آدم و حوا در همه چیز مثل هم بودند که خلقت حوا لطفی نداشت که خدا به خاطر خلقت اواین همه منت بر سر آدم بگذارد. دلیل این مطلب این است که همه اینها خوراک میخورده و ازدواج کرده و اولاد داشته اند و از قدیم گفتهاند که اگر در خانه کس است یک حرف بس است و( العاقل یکفیه الاشاره) درست است که اولاد را خدا به آدم میدهد ولی چندان کشکی هم نیست بلکه مقدمات بسیار حساس و ظریفی دارد.
بعضی به طنز گفتهاند که نفس این اعضا زشتی و قباحتی ندارند بلکه زشتی و قباحت متعلق به اسم و نام اینهااست. چون اولا به عقیده ما مسلمانها آفریدگار همه مخلوقات عالم یکی است و همه اشیاء حتی همین اعضای زشت بدن خودمان که تفوه به نام آنها عفت لسان و طهارت قلب را بر باد میدهد از آفریدههای او است نه اهریمن و اعتقاد به این که عالم دو آفریدگار دارد یکی یزدان که آفریدگار مخلوقات خوب است و دیگری اهریمن که آفریدگار مخلوقات زشت و بد است عقیده زردشتیان استکه رسوبات آن در بین ما ایرانیان مانده و وارد عقائد و افکار شیعیان شده و به کتب آنها راه پیدا کردهاست و خدا چیز زشت و قبیح نیافریده و هر موجودی از موجودات عالم در جای خود زیبا و قشنگ است. و ثانیا اینها از اعضای رئیسه بدن انسانند که بدون آنها انسان زنده نمیماند وهر غذا و مایعی که بخورد در شکم او میماند و فاسد میشود و تمام اعضای داخلی و مغز او را مسموم و فاسد می کند و او را میکشد و نسل وتبارش قطع میشود، بلکه زشتی این اعضا به دلیل زشتی نام اینهااست. و این از نقشههای شیطانی سلاطین جور و مفسد فی الارض بوده که اسامی زشتی را برای این اعضاء وضع کردهاند و هدف آنها این بوده که به شخصیت و عظمت و قداست علمای اعلام ضربه بزنند که مغرضین و منافقین و مفسدین فی الارض با تلفظ یکی از این اسمهای ننگین و نسبت دادن آنها به یکی از علما قداست و معنویت او را خدشه دار نموده و مردم را به آنها بد بین نموده واز دور آنها متفرق سازند.
بنا بر این فرض، راه حل اساسی برای ایجاد عفت لسان و طهارت قلب این است که فرهنگستان جمهوری اسلامی به دستورعلمای اعلام نامهای زیبا و قشنگی برای این اعضاوضع نماید که تلفظ به آنهاعیب نباشد و با عفت لسان منافات نداشته باشد. تنها در این صورت است که ریشه فساد اخلاق در جامعه قطع می شود و عفت لسان و طهارت قلب شکوفا وبالنده میشود و با تلفظ هیچ کلمه زشتی خدشه دار نمیشود چون در آن صورت به قول علما سالبه به انتفاء موضوع است یعنی نام زشتی وجود ندارد که تلفظ به آن با عفت لسان منافات داشته باشد و دشمن برای همیشه خلع سلاح شده و کلمات زشتی پیدا نخواهد کرد که بتواند به وسیله آنها به علمای اعلام اهانت نماید.
نظر دیگر این است که قبیح و زشت جلوه کردن این اعضاء و ذکر نام اینها نه به علت قبح ذاتی اینها است چون خدا چیز قبیحی نیافریده و نه به علت قبح اسمهای اینها است چون الفاظ هم قبح ذاتی ندارند و سلاطین جور و مفسدین فی الاض هم در این مسئله نقشی نداشتهاند. بلکه قبیح و زشت جلوه کردن اینها و نام اینها در پی پوشیدن و ستر اینها در اوائل تمدن پدید آمده که نشانه عظمت و شخصیت اشخاص تلقی شده و باعث هیبت و ابهت فرمانروایان و قداست رهبران مذهبی میشده و تدریجا به صورت معروف و پسندیده در آمده و عمومی شده و مورد تایید رهبران مذهبی قرار گرفته و تدریجا لباسهای خاص پادشاهان و شنل و تاج وعبا و قبا وعمامه بر آن افزوده شده و در ادوار بعد این وضعیت به صورت افراطی در آمده و این اعضا و اسامی آنها تابو شده و قبیح و زشت جلوه کرده و زمینهای برای فحش دادن فراهم شده که در اثر آن عفت لسان و طهارت قلب خدشه دار شده.
اگر این فرضیه درست باشد راه احیای عفت لسان و طهارت قلب این است که خود علمای اعلام در برابر این تهاجم فرهنگی بپا خیزند و فتوای خود را تغییر دهند و به جای فتوی به وجوب ستر عورت به حرمت ستر عورت و وجوب کشف آن فتوی دهند و به شاگردان خود دستور دهند که از طریق (کونوا دعاتا للناس بغیر ألسنتکم ) این فتوی را ترویج نمایند تا این قباحت عارضی و این تابو که یک بیماری است به کلی محو و نابود شود و اسامی این اعضا هم، مانند سایر اعضای بدن انسان به صورت عادی و معمولی به کار برده شود و همان طور که گفتن دست فلان و چشم فلان فحش محسوب نمیشود گفتن فلان فلان و فلان فلان هم فحش محسوب نشود .
در این صورت است که به جای مبارزه با معلول با علت مبارزه شده و زمینه و ریشه فحش از بین میرود و عفت لسان و طهارت قلب به تمام معنی در جامعه حاکم وشکوفا میشود و علمای اعلام برای همیشه خیالشان را حت میشود و به اصطلاح، سالبه به انتفاء موضوع می شود چون در آن شرائط لفظی برای فحش یافت نمیشود که به عفت لسان و طهارت قلب آسیب برساند و کسی بتواند قداست و مقامات معنوی آنهارا خدشه دار نماید. ممکن است منظور راسل فیلسوف معاصر انگلیسی که گفته پدر و مادرها برای تربیت فرزندان خود لازم است گاهی اوقات در مقابل آنها برهنه ظاهر شوند نیز همین راه حل باشد.
زینهارزینهار:
مباداوسوسه خناسان وتصورات باطل تو را به وسوسه اندازد و مرتکب یک معصیت کبیره شوی و خیال کنی که پیام بران و امامان هم مانند این آدمهای کذایی چنین اعضای زشت و قبیحی دارند یا خدای نکرده چیزهای کثیف و بد بویی از بدنشان دفع میشود چون آنها پاک و پاکیزه و طاهر و منور آفریده شدهاند.
دلیل این مطلب حدیثی است که در کتاب اصول کافی جلد اول صفحه ۳۸۸ باب مولید الائمه حدیث ۸ روایت شده که امام ده علامت دارد و یکی از آن علامات این است که مدفوع او بوی مشک میدهد وزمین مکلف است آن را بپوشاند و ببلعد.
این کتاب به طوری که در پشت جلدش نوشته شده تالیف محمد ابن یعقوب کلینی رازی است که در سال ۳۲۹ هجری در بغداد وفات یافته. و هر چند به دلیل این که در طول این قرنهای متمادی که بیش از هزار سال است ، کتاب ها خطی بوده و شماره صفحه و شماره حدیث نداشته، امکان دخل و تصرف و کم و زیاد کردن احادیث وجود داشته، ولی بسیاری از علمای پر حرارت و سنتی ما که به رغم ادعای اصولی بودن مانند اخباریها در تقدیس کتب حدیث تعصب دارند با تصحیح و پالایش آنها مخالفت میورزند و به خصوص در باره این کتاب میگویند که امام (ع) فرموده الکافی کاف لشیعتنا.
هشدار هشدار:
و باز مبادا که ذهن و خیال شما تا آن اندازه گستاخ و بی ادب شود که خیال کنی پیام بران و امامان هم مانند آدمیزادها وقتی به دنیا میآیند از رحم مادر خارج میشوند و بدن مقدسشان با آن عضو ننگین و اهریمنی تماس پیدا میکند. شأن ومقام آنها اجل و اقدس از این است که خدا آنها راتا این اندازه خوار وتحقیر نماید.
دلیل این مطلب احادیثی است که در کتب حدیث نقل شده از جمله این حدیث که در کتاب بحار الانوار یعنی دریاهای پر از نور جلد ۴۳ صفحه ۲۵۶ از کتاب عیون المعجزات منسوب به سید مرتضی علم الهدی نقل شده که حضرت مریم مسیح (ع) را از ران راست به دنیا آورده وحضرت فاطمه حسن و حسین(ع) را ازران چپ به دنیا آورده. نظیر این حدیث در کتاب منتهی الآمال تالیف مرحوم شیخ عباس قمی که چند روز قبل کنگره بزرگ داشت او درقم برگزار شد، در احوالات امام زمان(ع) نقل شده. و باز نظیر آن در کتاب زندگی نامه حضرت زینب کبری (ع) تالیف شیخ عباس حاجیانی دشتی صفحه ۱۶ و ۶۰، که در همین سالهای اخیر یعنی در اوج مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب علیه اسلام تالیف و چاپ شده ، نیز نقل شده است.
هشیار هشیار:
من طنز نویس نیستم و نوشتن این مطالب هم به خودی خود کار شایستهای نیست ومن نه تنها قصد استخفاف به مقدسات را ندارم بلکه از سر سوز و برای تحریک غیرتمندان مکتب اهل بیت انگشت روی این نقاط حساس میگذارم که از تقدیس تعصب آمیز کتب حدیث و تاریخ و آراء و منقولات گذشتگان دست بر دارند و در صدد اصلاح بر آیند و این مکتب مقدس و تعالی بخش را از خرافات و اوهام و سمومی که غلات و منافقان وخناسان در آن داخل نمودهاند و اینها مشتی از آن خروارها است، پاک سازی نمایند.
۲۵ آبان ۱۳۹۲